دردونه فاطمه خانومدردونه فاطمه خانوم، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
فریماه دردونه من وباباییفریماه دردونه من وبابایی، تا این لحظه: 4 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات دردونه من وباباعلی

دوماهگی خانوم طلا

سلام گلگم خانومم خوشگلم دختر چشم خاکستری مامان چهارشنبه رفتیم واکسن دوماهگیت زدیم وای چه واکسنی همش استرس بود من شبش انقدر استرس داشتم که به قول بابا علی به تو هم سرایت کرده بود وخوابت نمیبرد باورت میشه انقدر گریه میکردی که من شلوارم پشت رو پوشیده بودم که ببریمت بیرون بردیم تکیه ابوالفضل و سپردمت دست خود اقا بعد اروم شدم تو هم اروم شدی وخوابیدی بعد از واکسن رفتیم چشمه علی که تو درد نکشی اومدیم وتو دو ساعت گریه کردی خداراشکر تب نکردی عکست الان میزارم ببینی بزرگ شدی فدای تو ...
24 شهريور 1394

50روزگی دخمل

در 50روزگی دخترممممممممم رفتیم گرگان اخه ننه کلثوم میخواست بره حج واجب از اونجا با عمه و دایی وعمو ...رفتیم بابلسر هوا همش بارون بود ودریا طوفانی اینم چند تا عکس ودراخر خواب ناز دخترمممم ...
13 شهريور 1394
1